اخر مهرورزی

این مدت که نبودم مشغول یک سری درمانات و دارو و بیمارستان این جور چیزا بودم ! راست می گما می خواید باور کنید می خواید نه !!! الان خیلی بهترم البته بک چند روزی هست که مقداری تنزل داشتم (بدتر شدم) ولی گذراست و چیز مهمی نیست.خدا نصیب گرگ بیابون نکنه !خلاصه یک ماهه گذشته رو اینجوری در گیر بودم !
بعد از پست قبلی این پست مقارن شد با توقیف روزنامه شرق بعد از دوماهی که رفع تو قیف شده بود اون هم از جانب  هیئت نظارت بر مطبوعات مستقر دروزارت فرهنگ وارشاد اسلامی و نه دستگاه قضائی !
علت توقیف، مصاحبه ی داخلی روزنامه با یک نفری است که میگویند از همجنس گرایان است که به گفته مسئولان روزنامه شرق اونا از این موضوع بی اطلاع بودن  مهدی رحمانیان مدیر مسئول و صاحب امتیاز شرق می گوید : دلیل این توقیف  مصاحبه با ساقی قهرمان شاعر زن است و گفت: ابتدا قرار بود مصاحبه با شهرنوش پارسی پور منتشر شود، اما من چون می دانستم که ایشان مورد اخلاقی دارد مخالفت کردم.
 اما دوستان مصاحبه با ساقی قهرمان را آوردند که من از آنها پرسیدم که ایشان مورد اخلاقی دارد یا نه؟ که آنها گفتند، ندارد.
البته با توجه به توضیحات ارائه شده از طرف روزنامه شرق از نظر هر ادم عاقلی این مسئله برای توقیف یک روزنامه به یک بهانه جویی شبیه بهانه ایی که بعد از 61 شماره جناب اقای صفار هرندی  با توجه به نزدیکی انتخابات و دست رسی اسان  وازاد به انواع نشریات و سایت های اینترنتی  جهت مهرورزی بیشتر اون رو پیدا کردن !جالبه روزنامه همشهری هم  چند وقت پیش در سالروز جنگ مسلحانه ی مجاهدین خلق، عکس مریم رجوی  رو چاپ کرده بود و آرزوی بازگشتش به وطن رو کرده بود که بعدا اعلام کرد اشتباه شده و هیچ گونه برخوردی هم با اون نشد.ولی حالا طبیعیه با فرصت دست داده بتونن از شر چند روزنامه منتقد دولت هم خلاص بشن تا دستاوردهای بزرگ دولت رو بتونن بهتر به گوش مردم برسونن !
 

از کرامات دولت فخیمه

از کرامات دولت فخیمه دو مطلب قابل عرض است:

احمدی نژاد :بزرگان مجلس به من گفتن اگرلایحه افزایش قیمت بنزین به  100 تومان را به مجلس ببری، عزمی در مجلس وجود داره که قیمت رو حتی به 150 تومان هم برسونن و ما به خاطر اینکه به مردم فشار نیاد این کار را نمی کنیم و با همان فیمت سابق بنزین رو عرضه می کنیم !

 و شورای اطلاع رسانی دولت سه شب پیش رسماً اعلام کرد که قیمت بنزین از اول خرداد 80 تومان خواهد بود.

 دو روز پیش  هم شورای اطلاع رسانی  دولت و دفتر رییس جمهور در اطلاعیه ایی رسمی که در خبرگزاری فارس منتشر شد اعلام کردن؛ «براساس تصمیم دولت به منظور فراهم شدن شرایط لازم برای اجرای مصوبه مجلس بنزین کماکان با قیمت سابق عرضه و همزمان با اجرای طرح سهمیه بندی نرخ هر لیتر بنزین با نرخ جدید عرضه خواهد شد.»

و در اخبار شبانگاهی صداوسیما از عرضه بنزین 80 تومانی خبر دادن

و چند ساعت از این خبر نگذشته بود که تصمیم افزایش قیمت بنزین به لیتری 100 تومان اعلام شد و گفته شد فعلا از سهمیه بندی خبری نیست!!!

و بالاخره روز مو عود( اول خرداد) فرا رسید ومعلوم شد بنزین لیتری  100 تومنه نه بیشتر نه کمتر البته تا اواسط خرداد باید صبر کرد تا معلوم بشه تکلیف سهمیه بندی چیه؟

از وقتی که این طرح مطرح شده همیشه با خودم فکر می کردم پس چطوری باید رفت و امد کرد؟ گذشته از اینها در حال حاظر به گفته کارشناسان تورم 23 درصده و گفته می شه که به 25 درصد هم می رسه که در چند سال اخیر بی سابقه است  واین در صورتی که هنوز حقوق کارکنان دو لت افزایش پیدا نکرده و اگر هم زیاد بشه بین 5 تا 10 درصده  یعنی برای اولین بار در چند سال اخیر کمتر از نرخ تورمی که بانک مرکزی (13درصد) اعلام کرده و با اجرای این طرح معلوم نیست تورم به چند درصد می رسه؟و مردم هزینه حمل ونقل رو باید از کجا بیارن؟(شاید هم با روی سقف اتوبوسهای شرکت واحد سوار بشن!!!)

البته معلوم نیست چرا مجلس محترم در سال 82  بر خلاف نظر دولت وقت مانع افزایش قیمت بنزین شد  ودر سال گذشته هم دولت اعلام کرد برای اینکه مردم به سختی نیفتن وبخاطر جلوگیری از افزایش نورم قیمت بنزین ثابت خواهد ماند. که اگر از چهار سال پیش سالی 20 تا 25 تومان بنزین گران می شد نه شوکی ایجاد می شد ونه مردم سردر گم می شدن و نه بازار سیاهی اجاد می شد ،دیر نخواهد بود روزی که کوپن فروشان به جای خرید و فروش کوپن کارت هوشمند سوخت خرید و فروش کنن(البته بگفته مسئولان تا چند وقت دیگه کالا برگها فقط در روستاها و شهرهای بسیار کوچک عرضه خواهد شد و کپن فروشان جمع اوری خواهند شد . حتما بخاطر اینکه در شهرهای بزرگ اصلا کسی سراغ کوپن نمی ره و همه مردم در رفاه مطلق بسر می برنن!)

و اگر از احوالات خودم خواسته باشید پیرو اینکه بنده تنها فرزند ذکور خانواده هستم و بخاطر همین هم می گن معاف شدی(فعلا که کارتش نیامده و تا کارت هم نیاد هیچی معلو نیست) و از انجایی که تا 3.5 ماه دیگر عروسی ابجی محترمه اینجانب می باشد و یخاطر اینکه خود ابجی محترمه در هفته 5،4 شب کشیک تشریف دارن و مادر بنده هم پا درد دارن و پدر هم که مشغول کار هستند یا حوصله این جور کارها رو ندارن و در این نزدیکی ها هم فامیل چندانی نداریم  می ماند بنده که بروم به دنبال جهیزیه !!!!!! خودمون کم بد بختی و امتحان داریم حالا باید پاشیم بریم دنبال بخچال و گاز و صد تا کوفت و زهره مار دیگه یکی نیست بگه اخه بدبخت به تو چه سر پیازی ته پیازی چی به تو می رسه؟

چی کار کنم  دیگه زیادی احساس مسئولیت می کنم !!!جالب اینکه به مدد دولت فخیمه تمامی لوازم خانگی اعم از ایرانی یا فرنگی حود 60 تا هفتاد درصد گران شدن و هرچی جنس تقلبی و بنجوله ریخته تو بازار! خدا بخیر کنه اگه تا اخر این کار نخوایم کاسه گدایی دستموت بگیریم خیلیه!!!

 

بازی روزگار

سه روز پیش بود که داشتم  برای دومین بار فیلم به نام پدر رو میدیدم بعد از تمام شدن فیلم اخبار تلویزیون رو گرفتم که داشت اعلام می کرد: قرار است تا ساعاتی دیگر صدام اعدام شود.جالبه این بازی روزگار صدام که  در ساختمان اطلاعات محله کاظمیه بغدادصدها نفر رو به کام مرگ کشیده حالا قراره توی همان ساختمان  تنها به جرم  قتل عام  صدها نفر  در دجیل در سال1982اعدام بشه  البته شاید فرقی نکنه به اتهام کشتار یک میلیون نفر اعدام بشه یا یکصد نفر چون بالاخره یک بار باید اعدام بشه!در حالی که روزانه ادمهای زیادی امثال حبیبه در نقاط مرزی روی مین می رن به خاطر جنگی که در ظاهر این ادم به پا کرد وهیچ وقت هم به خاطرش محاکمه نشد شاید به خاطر اینکه دست خیلی ها رو می شد .کسایی که هم سن وسال من یا بزرگتر از من هستن بمبارانها،اژیر قرمز،قطع طولانی مدت برق،نبودن امکانات پزشکی و خوراکی و .... رو خوب به یاد می ارن  هیچ وقت یادم نمی ره زمانی رو که صدام می خواست صد کرج رو بزنه اما اشتباهی زوراباد(قسمتس روی کوههای کرج که بیشتر در زمان جنگ شکل گرفت و اسمش هم روش هست  به زور اباد شده!) رو با موشک زد  که اگر اشتباه محاسباتی نمی کردن شاید چیز چندانی از  تهران وبه خصوص کرج به جا نمونده بود . واین در حالیه که حتی بک بار هم از صدام در این باره سئوالی نشد. یعنی بیش از یک میلیون و صد هزار کشته  و هزاران نفر معلول رقم کوچکی بود؟تازه اگر این شخصی که ما دیدیم واقعا صدام بوده باشه؟ازکجا معلوم شاید مدتها قبل کشته شده باشه یا شاید هم توی یک سوراخی قایم شده باشه و هیچ وقت دست امریکایی ها بهش نرسیده باشه واین تصویرها هم مال یکی از چند بدلی که داشته بوده؟ شاید زمان نشان بده که چرا به این عجله صدام رو اعدام کردن و اینکه چرا هیج وقت در باره حمله به ایران و کویت خیلی چیزهای دیگه ازش سئوال نکردن!به هر حال اعدام صدام فقط صورت مسئله ایی بود که عمرش به سر اومده بود  و باید پاک می شد اما خود مسئله و امثال اون همچنان باقی است و شاید زمانی نه چندان دور کسانی مثل اون یا میلوشویچ٬ پینوشه و ... دوباره ظهور کنن.

پ.ن: چند مطالب مرتبط :
اعدام صدام: سرپوش روی حقایق؟
پایان کار یک دیکتاتور

رای ندادن و مهر خوردن !

من خودم قصدم این بود که رای ندم  چون ندیده بودم اصلاح طلبها  توی این شهر ما فهرست واحدی بدن. ولی دقیقه نود بود که فهمیدیم بله ظاهرا لیست واحدی وجود داره و بالاخره تصمیم گرفتیم که به شورا ها رای بدیم و به خبرگان نه !وساعت سه بعد از ظهر بود که عازم شدیم برای اینکه حماسه افرینی کنیم ، خودم هم شک داشتم که بشه به خبرگان رای نداد ولی گفتم جهنم و ضرر نهایتش اینه که بر می گردم.وقتی وارد کارزار مشت زنی به دهن  استکبار جهانی شدم دو سه نفری جلوم بودن نوبت به من که رسید مامور پشت باجه گفت اقای... گفتم بله  همین که اومد یک نگاهی به عکس شناسنامه  بکنه ببینه مال خدمه یا نه، گفتم اقا من فقط می خوام شورا ها رای بدم گفت نمی شه پرسیدم چرا نمی شه  جواب داد سیستممون قاطی می شه ! گفتم یعنی چی من نمی خوام خبرگان رای بدم اگه اینطوریه اصلا رای نمی دم  گفت چون سیستممون پیوسته است نمی شه!و شروع به نوشتن تعرفه کرد تو همین گیر رو دار اونی که جلوی من وایساده بود و قیافه اش بیشتر به بر و بچ فشارکی می خورد گفت شما اگه نمی خوای رای بدی خوب برگه سفید بنداز ،متصدیه با جه هم گفت بله اصلا اگه خیلی هم ناراحتی جلوی اسما رو خط بزن! من هم گفتم اقا می دونم رای سفید چیه من اصلا نمی خوام  به خبرگان رای بدم.دیدم انگار اوضاع داره بیخ پیدا می کنه و الانه که به جرم اغتشاش در انتخابات جلبمون کنن از طرفی گوش یارو به این حرفا بدهکار نبود و برگه رو هم نوشته بود ،اول گفتم بی خیال شم بزنم به چاک بعد دیدم ای دل غافل شناسنامم دستشه تو همین فکرا بودم که متصدی بعدی گفت اقا اینجا رو انگشت بزن ما هم ناچارا انگشت زدیم انقدر به خودم فحش دادم و گفتم احمق تو مگه نمی دونستی کلک اینا برای اینکه دو تا انخابات رو یکی کردن چی بوده؟ اینا می خواستن همه رو مجبور کنن به خبرگان رای بدن حالا تو با این همه ادعا حلا باید به خبرگان رای بدی! تو این فکرا بودم که دیدم انگار این حوزه خر تو خر تر از این حرفهاست و این متصدیه هم که مسئول خبرگانه حواسش نیست من هم در یک حرکت انتهاری شناسنامه رو بدون اینکه کسی بفهمه ورداشتم و بردم دادم به کسی که پشت صندوق نشسته بود و مهر می زد ،بعد هم رفتم سریع این اسم ها رو بنویسم ولی مگه می شد 9 تا کد و پیدا کرد!
به هر بدبختی بود کدها رو پیدا کردم تو این فاصله هم دو سه بار گفتن اقای ... کیه؟ کی  این شناسنامه رو اورده اینجا منم اعتنا نکردم .و قتی دیدم طرف سرش شلوغه به سرعت رفتم برگه رو انداختم تو صندوق و شناسنامه رو که شانس ما همون رو بود برداشتم و در حالی که داشتم لبخندی به یارو می زدم یک دفعه چشم گرد شد دیدم ای بابا برگه رو اشتباهی انداختم تو صندوق خبرگان در همین لحظه بود که می خواستم سرمو بکو بم به دیوار ،ولی فکر بهتری به ذهنم رسید در یک حرکت انتهاری دیگه رفتم دم صندوق دیدم یک برگه همون رو مونده بی اختیار با انگشتام برگه رو در اوردم دیدم ا برگه خودمه اومدم که بندازم توی اون یکی صندوق که متصدی باجه با چشمانی تعجب زده گفت اقا چی کار می کنی؟ گفتم هیچی دوتا برگه ها رو اشتباهی با هم انداخته بودم و سریع جیم فنگ زدم.وقتی بیرون حوضه رسیدم در حالیکه احساس پیروزی می کردم نگاهی به شناسنامه کردم در این زمان بود که دوباره چشام گرد شد بله طرف مهر خبرگان رو برام زده بود در این زمان بود که می خواستم برم به یارو بگم اخه احمق اینجا چقدر خر تو خره من که خبرگان رای ندام پس چرا برام مهر زدی؟ بعد دیدم نه بابا بی خیال یک دفعه یقه مون رو می چسبن می گن بیا اول رای بده بعد هم برو اوین!
این وسط عده ایی از نزدیکان خیلی خوشحال شده بودن، می گفتن کار  خدا بوده ، فردا که می خواستی بری سر کار تو مصاحبه ردت می کردن اون وقت می فهمیدی!
حلا اگه یکدفعه گوش شیطون کر اینا اراء رو جدا جدا اعلام کردن و دیدید شورا ها یکی بیشتر از خبرگان اون رای منه!!!(نه این که اینا این کار رو هم می کنن و رای من هم خیلی مهم سر نوشت سازه بوده!)
خوب حالا من با اطمینان می تونم ادعا بکنم جزء نوادری هستم که رای ندادن و مهر خوردن!


پ.ن:به خاطر اینکه این پست خیلی طولانی شد تصمیم گرفتم نظرات تحلیلی خودم (بله دیگه ما اینیم مگه چیمون از امثال ابجی رییس جمهور کمتره که می گه مدتهاست که فعالیت ساسی داره!) از نتایج انتخابات رو در پست بعدی بگذارم!!!

کاسه ایی زیر نیم کاسه!

معلوم نیست چرا این رییس جمهور محبوب ما(با ارای سنگین مردمی) درست چند روز قبل از انتخابات بلند شدن رفتن دانشگاه امیرکبیر که شاید بشه گفت رادیکال ترین دانشگاه کشوره! اون هم با اون وضعیت که یک عده از طرفدارانشون رو از اقسا نقاط تهران (شاید هم ایران) که به گفته یکی از دوستان که در همین دانشگاه  درس می خونه از دانشگاههای امام صادق و امام حسین  اورده شده بودن رو زودتر با خودشون برده بودن و براشون جا گرفته بودن(حتما برای اینکه تو سرما نمونن) بعد هم وقتی ازش در مورد دانشجویان ستاره دار(کسانی که در تحصیلات تکمیلی قبول شدن ولی اونها رو ثبت نام نکردن) می پرسن با طنز همیشگی ودلنشینشون این ستاره ها رو درجه نظامی می دونن! و وقتی که ازش می پرسن که این بر وبچ چی با خودت اوردی؟ همین افراد شروع به دادن شعارهایی در حمایت از دولت نهم می کنند و ازین پرسش هم قصر در می روند! وبعد هم ایشان می فرمایند :افتخار دولت این است که تا امروز هیچ قدمی برای زیر سوال بردن خدمات دیگران برنداشته است. که البته هر ادمی که همین تلویزیون خودمون رو هم دنبال کرده باشه می دونه که ایشون چپ و راست بقیه رو دزد و کلاه بردار و خائن و 000 خطاب کرده .و ادامه می دهند که در راه اجرای عدالت فحش و ناسزا زیاد شنیده اند ولی معلوم نیست که چه کسی رو می فرمایند؟ و همچنین از فضای باز سیاسی و دوست داشتن مخالف و مهر ورزی صحبت می کنند ومعلوم نیست که نشریات دانشجویی توقیف شده و دانشجویان ستاره دار و اوردن بلدوزر برای خراب کردن دفتر تحکیم وحدت و عدم صدور پروانه نشر برای برخی کتابهاو برخورد شدید با منتقدین دولت و.... چیه؟(جالب بدونید سه روز بعد از اینکه ایشون به قدرت رسیده بودن فرمودن انتقاد از رییس جمهور جرم است!!!) خالاصه هرجی ازشون پرسیدن ربطش دادن به انرژی هسته ایی و هولوکاست و تعریف از کارهای خوبی که انجام دادن (البته از نظر خودشان)!


عکسها و شرح این مراسم رو اینجا ببینید.
من که فکر می کنم با توجه به اینکه دو سه روز دیگه انتخاباته بعید نیست این کار  (با توجه به نوع انعکاسش از تلویزیون و بعضی از روزنامه ها)  طرفندی برای بدست اوردن رای برای  طرفداران رییس جمهور باشه! و از اونجایی هم که طرفداران تحریم  ریاست جمهوری نتیجه شیرینی رو بدست اوردن فکر می کنم رای دادن فقط در تهران بسیار بهتر از رای ندان باشه ( البته منظورم به کاندیهای اصلاح طلبان به غیر از هادی ساعیه که معلوم نیست چه توانایی در خودش دیده که کاندید شده).چون گروهی که در تهران انتخاب می شه احتمالا مجلس و بعد هم ریاست جمهوری رو در دست خواهد داشت پس می بینید اگه در تهران رای ندیم یعنی ادامه یک کابوس برای 6 سال اینده ! در شهرستانها پیشنهاد می کنم رای ندید چون فقط مصرفیه برای حکومت که بگه ما انقده طرفدار داریم ! پس می بینید انتخاب شدن ابتکار (که به نظر من در سازمان محیط زیست بد کار نکرد و در پایان ریاستش جایزه بین المللی مهمی که یادم نیست چی بود رو  گرفت که در بحبوحه ی انتخابات گم شد) و مسجد جامعی و حتی نجفی که دل خیلی ها ازش به خاطر اوردن نظام جدید خونه بسیار بسیار بهتر از پروین احمدی نژاده و امسال اونه!
گرچه احتمال تقلب در انتخابات هم بسیار بالاست چون بعد از 27 سال برای اولین باره که یک حزب تمام مراحل انتخابات رو در دست داره. ولی در مجموع فکر می کنم تقریبا شورای تهران نصف به نصف باشه.تا ببینیم مثل انتخابات ریاست جمهوری چه کاسه ایی زیر نیم کاسه است!