ملی شدن صنعت نفت (قسمت اول)

سال گذشته برای کلاس انقلاب تحقیق مفصلی در مورد ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد سال 32 نوشتم  با توجه به اینکه نزدیک 29 اسفند هستیم به نظرم بد نیومد خلاصه ی اون رو در چند پست اینجا بگذارم . لطفا نظر چه موافق و چه مخالف یادتون نره !

 در سال‌های 1950 ـ 1949 ]29ـ1328[  شرکت نفت ایران و انگلیس در ایران صاحب بزرگ‌ترین پالایشگاه نفت جهان, دومین منبع صدور نفت‌خام و سومین حجم ذخایر نفتی در کل دنیا بود. این منبع برای خزانة بریتانیا سالانه 24 میلیون پوند درآمد مالیاتی و 92 میلیون پوند درآمد ارزی به همراه داشت, 85% نیاز سوختی نیروی دریایی بریتانیا را تأمین می‌کرد و 75% سود سالانه را نصیب شرکت نفت ایران و انگلیس می‌نمود. بیشترین سودِ این درآمد نصیب سهامداران انگلیسی شرکت می‌شد و بخشی نیز برای سرمایه‌گذاری در کویت, عراق و اندونزی صرف می‌گردید.

   موافقتنامة تکمیلی (Supplementary Agreement) که مذاکره و انعقاد آن به‌طور محرمانه صورت گرفته بود, مزایای ناچیز و دیرهنگامی را برای ایران قائل می‌گردید. مطابق این موافقتنامه سهم ایران از چهارشیلینگ به شش شیلینگ در هر تن رسید و سهم ایران از سود شرکت نیز از 17درصد به 24درصد افزایش پیدا کرد. ایران با الهام از قرارداد میان امریکا و ونزوئلا به‌دنبال کسب 50درصد سود شرکت بود، اما موضع شرکت چنین بود که ایران باید از مأموریت شرکت برای به ارمغان آوردن تمدن, ممنون باشد، چون شرکت مبالغ زیادی را در ایران سرمایه‌گذاری کرده, صحراها را به شهرهای پررونق مبدل ساخته و 75000 شغل به‌وجود آورده ـ که 70000 تای آن متعلق به ایرانی‌هاست ـ و مردم را از نعماتی همچون استخرهای شنا برخوردار ساخته بود. علاوه بر آن, شرکت از عمل‌کردن به وعده‌های خود مبنی بر ارتقای دانشِ کار کارکنان ایرانی به سطوح فنی ـ مدیریتی خودداری کرده بود، چون به اعتقاد شرکت, آنها از مهارت لازم برای قبول مسئولیت چنین مشاغلی برخوردار نبودند.

ادامه دارد ...

پی نوشت :  

منابع و ماخذاین پست :

1-      مقاله ی کودتای 28 مرداد 1332 در ایران

پرفسور یرواند آبراهامیان (Ervand Abrahamian)

ترجمه لطف الله میثمی

2-      ایران بین دو انقلاب

پرفسور یرواند آبراهامیان (Ervand Abrahamian)- چاپ نشر نی