بله بله می دونم بیشتر از یک هفته است اپ نکردم قبول !خوب کار دارم نمی رسم هر روز اپ کنم اصلا برای چی بعضی ها فکر می کنند باید هر روز اپ کرد اخه مگه سایت المپیکه که ادم هر روز اپش کنه!هر وقت ادم وقتش و پیدا کرد باید این کار رو بکنه نه مثل من که حدود یک هفته می شه فقط ۳تا۴ ساعت اون هم وقت صبحا خونه هستم بعدش می ره تا ۱۰.۳۰ یا ۱۱ شب که بیام خونه بعد هم انقدر خسته ام که دور از جونه شما مثل مرده می افتم واصلا نه انرژی نه حال وحوصله ی اپ کردن واینجور صحبتها رو ندارم.به خدا هفته ی قبل شاید ۳۰ دقیقه هم ان لاین نبودم !خوب این وضع  ممکنه تا دوماه ونیم  دیگه ادامه داشته باشه شاید بعدش یکم وقته این کارا رو پیدا کردم.(در جواب برخی از دوستان که گلایه کرده بودن)خوب دیگه به بزرگی خودتون ببخشید تا ببینیم بعد چی میشه.

جشن خانه ی سینما

در این مراسم بیشترین توجه به فیلم خیلی دور خیلی نزدیک بود که تا اندازه ایی هم قابل تصور بود.و جدیدترین فیلم مجیدی (بید مجنون)با بازی درخشان پرویز پرستویی تنها یک جایزه ان هم به خاطر موسیقی احمد پژمان دریافت کرد ومثل هر سال حرف وحدیث ها به خاطر داوری ادامه داشت تا جایی که گروهی از فیلمبردارهای  صاحب نام و پیش کسوت اعلام کردند که : "به شدت معترضیم به این داوریها و شأنی برای آن قائل نیستیم." و خواستار حذف بخش فیلمبرداری، از داوری شدند.
و این اعتراض ها همچون  برای فیلم های بیدار شو آرزو اثر کیانوش عیاری، باغهای کندلوس ایرج کریمی، هم مطرح بود.
 سال گذشته درهشتمین جشن خانه سینما  که بسیارمورد حمله و اعتراض شدید از طرف برخی جناحهای تندرو ـ که به‌بهانه نحوه پوشش در میان تماشاگران و اجزای جشن بود، و در ادامه به بازداشت رییس هیأت مدیره وقت (ابوالحسن داودی) و برخی اعضای خانه سینما، و 
منجر به انتخاب هیئت مدیره جدید شد.
این جنجالها هر سال بوده اما ظاهرا امسال اعتراضهای اهالی سینما بیشتر بوده وحتی دامنه ی این اعتراضها به بخشهای جنبی وحتی نحوه ی برگزاری مراسم هم کشیده شده ! البته مسئله ایی که هست اینه که همیشه درداوری این نوع جشنواره ها سلیقه شخصی حاکمه نه دید علمی!به هر حال جوایز از این قرارند:
 «خیلی دور خیلی نزدیک» به کارگردانی و تهیه کنندگی رضامیرکریمی با دریافت ۸جایزه به

  <v:imagedata o:href="http://www.bbc.co.uk/worldservice/images/2005/09/20050912143025cinema1.jpg" src="file:///C:DOCUME~1aliLOCALS~1Tempmsohtml1

تولد

قرار بر این شده که اولین روز که وبلاگ سلمان کار خودش رو شروع کرده به عنوان روز تولد وبلاگهای فارسی شناخته بشه چون در حال حاضر بنظر می اد این وبلاگ اولین وبلاگ فارسی باشه.
به هر حال چهار سال از این روز گذشته واین دنیای مجازی فراز ونشیبهای زیادی رو پشت سر گذاشته و در اینده هم با چالشهای زیادی دست به گریبانه به نظر من در کشوری مثل ما با فضای حاکم بر اون وبلاگها می تونن تحول افرین باشن (حداقل در برخی موارد)درسته که در این دنیا مثل هر نوع جامعه ی دیگه ایی افراد مختلف تفکرات مختلف دارن وبرخی دوست دارن سیاسی وبرخی ادبی وبرخی دیگه علمی بنویسند و۰۰۰ واون هم بانگاه های متفاوت ! اما باید یک چیز رو توجه داشته باشیم تا بتونیم موفق تر باشیم اون هم احترام به سلیقه ها و علایق همدیگه است.
به هر حال سالروز تولد وبلاگهای فارسی مبارک به امید روزهای بهتر.

شاید متوجه نشده باشید که ریس جمهور محترم (با ارای سهمگین)در نظر دارن که طرحی رو در نشست سازمان ملل مطرح کنند گفتیم عجیبه مگه ایشون هم از این کارها بلده!ما چقدر زود در مورد ایشون قضاوت کردیم بابا کلی صاحب فکر بوده وما نمی دونستیم خدا ما رو ببخشه.
بعد فهمیدیم زرشک !قضیه از این قراره که ایشان قصد دارند پیشنهاد بدن که سال اینده به نام سال مهرورزی به بندگان خدا نام گذاری بشه!!!خوب از اسمش معلومه که خیلی طرحه پخته ایه !خوب شد خاتمی یک کاری کرد بقیه یاد بگیرن خدا بخیر کنه وقتی همه ی مردم دنیا احمدی نژاد رو ببینن واین طرح مسخره رو معلومه یک ساعت هم روش کار نشده و کارشناسان هم می گن قابلیت طرح در سازمان ملل رو نداره بشنون در مورد ایران چی فکر می کنند!شاید احمدی فکر کرده سازمان ملل هم مثل ایرانه که با  نظامی گری و کمک سپاه بتونه حرف خودش رو به کرسی بشونه!
خوب خدا رو شکر قالیباف هم دستش یک جایی بند شد وشهردار شد !

محمد قالیباف

و حر کت دیگری در تخصص گرایی وشایسته سالاریست یک نظامی دیگر که خوب کارش خیلی با مدیریت شهری نزدیک بوده در حاکمیت حفظ شد که می گن با تایید مقامات بالا بوده حاکمیت نمی خواست که قالیباف ولاریجانی رو از دست بده وهمینطور هم شد.و خبر شادی بخش دیگه اینکه محمد جواد حاج علی اکبری به معاونت رییس جمهوری ورییس سازمان ملی منصوب شد آخرین مسئولیت حجت الاسلام علی اکبری که روحانی ۴۱ ساله ای است که از نزدیکترین مبلغان مذهبی واز شاگردان آیت ا لله خامنه ای، آیت الله بهجت وآیت الله جوادی آملی  و نماینده رهبر انقلاب در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان بوده که کاملا نشون می ده همانند بقیه وزرا و خیلی دیگه از مسئولین تجربه وتخصص کافی رو دارند

واعظانی که مدیر می شوند

     











 صاحب عکس بالا در حالی ریس ومعاون می شوند که پیش از این هیچگاه در دولت سابقه فعالیت نداشته  و مجموعه مدیریت های او در حد عضویت در هیات امنای چند سازمان از جمله هیئت امنای جمعیت دفاع از ملت فلسطین و هیئت امنای بنیاد نهج‌البلاغه بوده و عضویت در هیات امناهم معمولا افتخاری است علی اکبری رئیس سابق اداره فرهنگى ستاد مشترک سپاه پاسداران، علاوه برسوابق افتخاری، ظاهرا نفوذ لازم را هم داره وامام جمعه نمونه هم در دماوند شده  وریس حوزه علمیه امام صادق(ع) هم بوده. ایشان که کارشناس ارشد فقه وحقوق اسلامی هستند به گفته ی خودشان  آشنایی با زبان انگلیسی را هم دارند. 
رئیس واعظ سازمان ملی جوانان، ۶ کتاب منتشر کرده که به عنوان "موضوعات مورد نیاز نوجوانان وجوانان" از آن یاد شده  از جمله کتاب"مطلع عشق" که مجموعه ای از توصیه های رهبر انقلاب به زوج های جوان است. سفر به 26 مرکز استان وحدود ۱۰۰شهرستان در طول ۵ سال گذشته برای "دیدار صمیمانه با جوانان و نوجوانان" (که البته منظور بچه فشاری ها هستند) از دیگر سوابق درخشان این واعظ روحانی برای در اختیار گرفتن ریاست سازمان ملی جوانان اعلام شده. از دیگر سوابق درخشان ایشان   راه اندازی صندوق همراز به عنوان پل ارتباط مستقیم دانش آموزان با نماینده مقام رهبریست.
ایشان جانشین اقای عبادی در کابینه ی خاتمی است عبادی در آخرین بودجه ای که در مجلس ششم به تصویب رسید تلاش کرد بودجه های بسیج و دستگاه های مشابه را از  بودجه سازمان جوانان  حذف کند . وبا این کار باعث شد که  محافظه کاران طرحی را برای تحقیق و تفحص از سازمان ملی جوانان در نظر بگیرن.
مملکت شده پادگان خدا بخیر کنه.

 خوب بالاخره ترم تابستانی با امتحاناتش تموم شد!دیگه باید این تاخیر نسبتا طولانی رو ببخشید .و امابید مجنون و خیلی دور خیلی نزدیک بهترین فیلمهای روی پرده هستن پیشنهاد می کنم اونا رو ببینین.برای همین هم تصمیم گرفتم که طی چند پست خلاصه ویک مقداری هم نقد این دو فیلم رو بگذارم.
بید مجنون
یوسف استاد ۴۵ ساله ی ادبیاته ودر هشت سالگی به خاطر جرقه ی اتش بینایی خودش رو از دست داده و در عالم خودش زندگی می کنه تا اینکه به بیماری خطرناکی مبتلا می شه که ممکنه سلامتی خودش رو از دست بده دایی یوسف که وضع مالی خوبی داره یوسف رو به فرانسه می فرسته . پزشکهای فرانسه متوجه می شن که یوسف بیماری خطرناکی نداره وغده ی سرطانی چشم یوسف خوش خیمه وبعد از نمونه برداری متوجه می شن که چشم یوسف نسبت به نور حساسه وبعد از سه ماه ازمایش به چشم یوسف پیوند قرنیه می زنند و بعد از۳۷ سال یوسف بینایی خودش رو به دست می اره وحالا یوسف وارد دنیایی شده که هیچ شناختی از اون نداره وبا چیزهایی که قبلا در ذهنش ساخته فرق داره حالا اون نسبت به همسرش رویا ودخترش مریم وهمه ی اطرافیانش احساس بیگانگی می کنه.یوسف عاشق یکی از بستگانش می شه ورویا همسرش متوجه این موضوع می شه ودر همین گیرو دار که یوسف بین خواسته ی درونی خودش وحفظ خانوادش در کشمکشه بار دیگه بینایی خودش رو از دست می ده