سه سال گذشت

 سه سال وبلاگ نویسی تجربیات ارزشمندی داره اشنا شدن با تفکر دیگران که هدف اصلی من ازدرست کردن اینجا بود. توی این سه سال سعی کردم هدفم این باشه که به هر قیمتی بازدید کننده جذب نکنم وتنها برای بدست اوردن کامنت برای بقیه کامنت نگذارم  و به خاطر ارزشی که اون نوشته داره براش نظر بدم  و امیدوار هستم که بر این نظر باز هم باقی بمونم و امیدوارم کسایی هم که اینجا کامنت گذاشتن تفکر شون همین بوده باشه. البته نوشته هام گاها هم بدون ایراد نبوده که برخیش رو دوستانی متذکر شدن که جای تشکر داره . فکر می کنم بزرگترین مشکل اینجا اپ کردنشه که باید بگم ما یک سر داریم و هزار سودا ! ولی سعی می کنم به روز تر باشم . از دوستانی که اینجا می ان می خوام نظراتشون در مورد اینجا رو بگن تا ببینیم مشکل کجاست . پیشاپیش از انتقادات شما استقبال می کنم.

 

خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز

چگونه مردن را خود خواهم اموخت

(دکتر علی شریعتی )

سریال ستاره سهیل ،واقعیت یا توهم

خاتمی در اواخر ریاست جمهوریش در یک  جلسه ایی اعلام کرده بود بزرگترین مشکل جامعه ی کنونی ما ناتوانی در تحلیله ! اون وقتها من منظورش رو درست متوجه نشدم  ولی بعدها با انتخاب احمدی نژاد و با نگاهی عمیق تر به جامعه به صحت حرفش پی بردم.در دهه ی محرم شبکه یک سریال ستاره سهیل ساخته امیر قویدل که به زندگی اویس قرنی از صحابه ی پیامبر که هیچ وقت موفق نشده بود ایشان را ببیند ولی عمیقا به او ایمان داشت  رو پخش می کرد. از لحاظ هنری سریال ضعیفی بود ولی از لحاظ تاریخی بد نبود که ادم اون رو ببینه . در همین ابام بود که سری به سایت بالاترین زدم و دیدم در پستهای برگزیده اون پستی با عنوان ۳۰۰ دوم کلید خورد / پخش سریال موهن "ستاره سهیل" از شبکه اول سیما وجود داره کنجکاو شدم و سری به لینک مورد نظر زدم وقتی وارد وبلاگ مذکور شدم متوجه شدم از وبلاگهای تازه کاره که شاید 95 درصد مطالبش کپی صرف از جاهای مختلفه ! سری به پست مربوطه زدم دیدم که دراون نوشته شده : چهره بسیار مخدوشی از ایرانیان صدر اسلام که آئین زردشت را برای خود برگزیده اند به نمایش در آمده است. بیننده حساس به این مسائل می تواند با دیدن اولین قسمت این سریال که چند روز پیش پخش شد به این مسئله پی ببرد. ادعای این سریال مبنی بر خدا نامیدن "خسرو پرویز" توسط ایرانیان آن زمان و هم چنین وحشی و بی رحم نشان دادن حاکم ایرانی یمن به نام "بازان" از آن جمله است !

در ترجمهٔ فارسی ایران در زمان ساسانیان نوشته کریستن سن چ 2 خسو پرویز رو اینچنین معرفی می کنه:(صص ۴۶۲ – ۵۱۹)
خسروپرویز یکی از شاهان با اقتدار ساسانی است شهریاری بود که خود را چنین می‌خواند «انسانی جاویدان در میان خدایان و خدایی بسیار توانا در میان آدمیان، صاحب شهرت عظیم، شهریاری که با خورشید طالع می‌شود و دیدگان شب عطاکردهٔ اوست.     

اگر کتاب محمد رسول الله (یا خیلی از کتابهای دیگه در این مورد ) رو خونده باشید می دونید بازان یک ایرانیه که حاکم یمن بوده و زمانی که خسرو پرویز در نامه ایی به او می نویسد که دو مرد چابکى به سوى مدینه نزد محمد بفرست تا او را دستگیر کرده و به دربار من تحویل دهند، مسلمانانی رو که در یمن بودن دستگیر می کنه که در میان انها اویس قرنی هم بوده و اونها رو شکنجه می کنه تا اینکه  دو نفر به نامهای بابویه و خر خسره رو نزد پیامبر می فرسته و ایشان هم در جواب می گوید شب گذشته فلان ساعت ، خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه کشته شد، برگردید یمن و جریان را به بازان بگویید، اگر بازان به اسلام گروید که حکومتش ادامه مى یابد و گرنه به سرنوشت خسرو پرویز خواهد رسید. بعد از مدتی نامه ایی از ایران به باذان می رسد در آن نامه شیرویه نوشته بود، من پدرم را کشتم ، از مردم یمن براى من بیعت بگیر و به آن مردى که در حجاز، دعوت به پیامبرى خود مى کند، کارى نداشته باش ودر پی این ماجرا باذان به پیامبر بودن محمد (ص) ایمان می اورد و مسلمان می شه .

خوب می بینیم که متن این سریال هیچ مغایرتی با هیچ سند تاریخی نداره و در ضمن در این سریال ایرانیان ادمهایی کاردان و فهیم نشان داده می شوند مثلا در صحنه ی ورد ایرانیان به شهر که همزمان با ان پسر بچه ایی را به اتهام دزدی گرفته اند با درایت ایرانیان مجبور میشوند او را ازاد  کنند و انها را انسانهایی جوانمرد نشان می ده مثلا در صحنه ایی که سربازان ایرانی مشاهده می کنند کفار به انسانهایی بی پناه حمله می کنند به یاری انها شتافته و انان را نجات می دن در ضمن انها را انسانهایی فهیم نشان می دهند به گونه ایی که با دیدن مسلمانان یکی از سربازان متحول شده و مسلمان می شه.

پس مشکل کجاست ؟بازهم می رسیم  به همون حرف خاتمی که گفته بود بزرگترین مشکل جامعه ی کنونی ما ناتوانی در تحلیله ! در اینکه اعراب بعد از پیامبر در فتح ایران رفتار چندان جالبی نداشتن (با وجود نظریات مختلف فرض می کنیم چنین بوده ) شکی نیست و در اینکه ما یکی از بزرگترین تمدنها بودیم و بزرگانی همچون کو روش کبیر که با تحقیقاتی که در چند سال اخیر شده همون ذوالقرنین است بودیم و زمانی که عربها ودیگر مردم جهان بت می پرستیدند ما پیامبرانی همچون زردتشت داشتیم و بسیاری افتخارات دیگه پس چه نیازی به تحریف تاریخ از روی بی اطلاعی و یا غرض ورزی داریم ؟ نقصهایی رو هم که در زمانهای مختلف داشتیم رو باید بپذیریم  که با بی منطقی و تعصب صرف ویا یک حس نوستالژیک که هرچه مال قبل بوده خوبه و یا هر چه که مال زمان حاله بده و باید با اون مخالفت کرد نه تنها اعتبار وبلاگستان فارسی و تاریخمون رو زیر سئوال می بریم و به شعور خوانندگان هم توهین می کنیم وباعث گمراهی اونا می شیم. و با این اوصاف تا ابد روی همین مدار صفر در جه ایی که هستیم باقی می مونیم  ! وباز هم باید گفت که مشکل جامعه ی ما ضعف تحلیله و گرنه شاهد این قسم کارها نبودیم. از ماست که بر ماست !

 

 

پی نوشت :می تونید مناظرات من با این وبلاگ نویس محترم رو در کامنتهای وبلاگ ایشان وکامنتهای وبلاگ من پی بگیرید که البته چون در کامنتهای پستی که ایشون این مطالب رو نوشته بودن  نظرات بنده رو کاملا منتشر نکردن پیشنهاد می کنم کامنتهای پست قبلی وبلاگ خودم رو بخونید .

البته این رو هم اضافه کنم  که در پی اعلام نتایج کارشناسی ناپیوسته که در روز چهارشنبه انجام شد بنده در مهندسی برق گرایش الکترونیک در دانشگاه ازاد اسلامی واحد کرج پذیرفته شدم .گفتم که بدونید !