سه سال گذشت

 سه سال وبلاگ نویسی تجربیات ارزشمندی داره اشنا شدن با تفکر دیگران که هدف اصلی من ازدرست کردن اینجا بود. توی این سه سال سعی کردم هدفم این باشه که به هر قیمتی بازدید کننده جذب نکنم وتنها برای بدست اوردن کامنت برای بقیه کامنت نگذارم  و به خاطر ارزشی که اون نوشته داره براش نظر بدم  و امیدوار هستم که بر این نظر باز هم باقی بمونم و امیدوارم کسایی هم که اینجا کامنت گذاشتن تفکر شون همین بوده باشه. البته نوشته هام گاها هم بدون ایراد نبوده که برخیش رو دوستانی متذکر شدن که جای تشکر داره . فکر می کنم بزرگترین مشکل اینجا اپ کردنشه که باید بگم ما یک سر داریم و هزار سودا ! ولی سعی می کنم به روز تر باشم . از دوستانی که اینجا می ان می خوام نظراتشون در مورد اینجا رو بگن تا ببینیم مشکل کجاست . پیشاپیش از انتقادات شما استقبال می کنم.

 

خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز

چگونه مردن را خود خواهم اموخت

(دکتر علی شریعتی )

نظرات 5 + ارسال نظر
خاطره دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:51 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com/

پایدار باشید و موفق تر از همیشه

فاطمه دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:45 ب.ظ http://ermaiel.persianblog.ir

سلام خب پس سالگرد وبلاگتون هست؟میبینی این صفحه هم یه صفحه ی ذهن ما شده. که هر موقع دلمون بخواد بازش میکنیم . یادداشت میگذاریم و منتظر پیامهای بچه ها میمونیم. بالاخره شخصیت خودش رو داره .
امیدوارم تماس با تو بیشتر رشد کنه .
ارماییل من هنوز دوساله است : ))

طه چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.navayezemestan.parsiblog.com

سلام .
دوست عزیز اولا در جواب کامنتت : این شلوار رو ما ندوختیم و به زور پامون کردن . حالا هم نه پولش رو داریم که بخوایم کشش رو عوض کنیم ، نه اگر هم بخوایم بهمون اجازه میدن !!!
................................................
سه چهار متن آخرت رو خوندم . در مورد متن قبل باید بگم اگر بخوایم صادقانه به موضوع نگاه کنیم ، باید بگیم که ایران از اواسط دوره ی اشکانیان ، زوال خودش رو آغاز کرد و تا به امروز این زوال ادامه داره . با همین موضوعی که برخورد داشتی بنده هم برخورد داشتم ، و در اکثر موارد با تو موافقم . اما باید بگم که متاسفانه در کل ( هیچ اشاره ای به سریال نام برده و مصادیق دیگر ندارم ) سیاست های ما بعد از انقلاب اسلامی بسیار بی توجه به اصالت و ریشه های فرهنگی ما که از تمدن کهنمان منشعب شده داشته . فکر می کنم قبل از انقلاب نیز این مشکل را داشتیم اما درست برعکس ، به گونه ای که حکومت قبل از انقلاب ، همواره به آن قسمت از فرهنگ ما که منشعب شده از اسلام است ، بی توجهی کرده . و این هر دو نا زیباست که فرهنگ ما مخلوط این دوست و هیچ یک بر دیگری رجحان ندارد .
بگذریم .
ممنونم که به من سر زدی
یا علی

فرهاد چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:54 ب.ظ http://gostakh.persianblog.ir

سلام علی جان . از اظهار نظرت در مورد پست وبلاگم (دختری به نام مریم) ممنون ...
ولی باید باور کرد که مشکلات نسبت به ۳۰ سال پیش خیلی پررنگتر و بیشتر شده است

محمد آسمانی جمعه 10 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.asemaniii.blogfa.com/

سلام. عقیده درست و جالبیه که آدم نه به خاطر جذب کامنت که برای ثروتی که بین بندگان خدا از عقل و معرفت و معنویت و نگاه منقسمه نظر بده. ریشه این نگاهی که هست بین وبلاگنویسها حب نفسه. آدم نمی تونه خودش رو دوست نداشته باشه و دلش نخواد دیگران بهش توجه کنن و از خوبیاش بگن. نوشته اثر آدمه و هر موثری اثر خودش رو دوست داره. خیلی از ماها حتی اگه نوشته خودمون از نوشته خیلیای دیگه بدتر باشه هم بیشتر می خونیمش و هم دوستش داریم. نسبت به نوشته های دیگه احساسی نداریم ولی نوشته خودمونو هر چی می خونیم خسته نمی شیم! حب نفس و اثر لازمه و مقوم حیاته. اگه نه نسل آدما خیلی وقت پیشترا منقرض می شد. زرنگ اونه که از این دو موهبت الهی واسه رسین به محبوب بهره ببره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد