عروسی

خدا رو شکر این عروسی لعنتی تموم شد (عروسی خواهرم و می گم ) بیست نفر ادم به مدت یک هفته ریخته بودن اینجا کنگر خورده بودن لنگر انداخته بودن ! من که دیگه نا امید شده بودم اینا برن !!! یک چیزی می گم یک چیزی می شنوفید من به عنوان تنها برادر عروس رفتم توی موتور خانه کت و شلوار پوشیدم و با اینهی 2 سانتی متری موهام رو شانه کردم ! اون وقت این جماعت با فراغ بال و جلوی اینه ی تمام قد خودشون و بزک می کردن! شام و ناهار دادن به این جماعت که خودش یک مثنوی هفتاد منه تازه بیشتر شون دست به سیاه و سفید هم نی زدن خلاصه یک وضعی بود. و این جماعت طبق سنت دیرینهشون از فردای عروسی انواع و اقسام تحلیلها را شروع کردن و تا مدت نا معلومی هم ادامه خواهند داد.

من نی دونم ما چرا مثل بقیه مردم دنیا (مثل ادم) یک مراسم نمی گیریم  سر وته قضیه رو هم بیاریم یک بار بله برون، یک بار عقد، یک بار نامزدی، یک بار حنا بندون  و ... چه وضعیه به خدا خانواده های عروس و داماد بیچاره می شن (البته به خصوص خانواده عروس !)

بدتر از اینا می دونید چیه ؟اهان الان براتون می گم  اینه که 80 درصد فامیلای مذکرتون خیلی ببخشیدا تپه باشن اونوقت فامیلای طرف مقابل فقط 20 درصدشون این خاصیت رو داشته باشن وشما مجبور باشید برای حفظ ابرو از جونتون مایه بگذارید ! و هی مجبور باشید برید اون وسط و حرکات موزون انجام بدید و جای خنده دار قضیه اینه که تا حالا این کار و انجام نداده باشی و بار اولت باشه !!!!! البته در اخر مراسم چند نفر بهم گفتن خیلی پیشرفت کردی نمی دونم شایدم دستم انداختم یکی که می گفت پتانسیلشو داری استفاده کن !اخه نزدیک اخرای مراسم که بود بی اختیار می پریدم وسط و دست خودم هم نبود ! حالا مصیبت وقتیه که این فیلم حاضر بشه فکر می کنم نصف فیلم من باشم ، به قول یکی از دوستام که می گفت حتما می خواستن فیلمشون خنده دار بشه وگرنه ادم تر از تو کسی نبود !نمی دونم شایدم راست بگه به هر حال بهتره قبل از اینکه این فیلم حاضر بشه برم با فیلمبرداره بک صحبتی بکنم این صحنه ها رو در اره وگرنه می شیم مایه ی مسخره ی کس و نا کس البته واجب تر از اون اینه که تا چشمم نزدن برم برای خودم اسفند دود کنم .

نظرات 7 + ارسال نظر
آرمان آریایی چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:22 ب.ظ http://fardaaye-roshan.persianblog.ir

سلام..خب به سلامتی خلاص شدی پس...به امید فردای روشن برای من٬ تو و تمام مردم دنیا

غریبه پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:09 ق.ظ http://lacposht.persianblog.ir

سلام سلام....
اولا که برادر جماعت هر کار برای خواهر ش انجام کم کرده(چون خودم برادر دارم:) )وظیفه است!می دونی که....
بعدم الان نهایت اینه که یکسری بهت میبخندن و نهایت ترش اینه که این تیکه ای که توشی را حذف می کنن و ادمهای کمتری بهت می خندن اما اگه این اتفتق نمی افتاد پس فردا تو عروسی خودت که نمی شد ....زشت بود.....اون موقع مایه خنده همه می شدی:) حذفت هم نمی شد کرد
پس غر نزن....کلی هم تشکر کن!

الهام شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:02 ب.ظ http://elhamr.blogfa.com

ما که تا حالا عروسیه تا این حد نزدیک رو از نزدیک ندیدیم ولی اوصافش را زیاد...
این مراحل متعدد واسه اینه که ذره ذره جونه آدمو بگیره!
:D
رقصه پسرا که درصد مرصد حالیش نیس هر کاری کنی رقصه !

آرمان آریایی جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:21 ب.ظ http://fardaaye-roshan.persianblog.ir

سلام داداش..باز رفتی که بیای؟...به امید فردای روشن برای من٬ تو و تمام مردم دنیا

شبنم چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:28 ب.ظ http://shademane.persianblog.ir

عروسی خواهرتون مبارک .

من دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:32 ب.ظ http://www.kalaghe.blogspot.com

مبارک

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 03:48 ق.ظ

تبریک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد